از بندرعباس که قصد سفر به لافت رو می کنی بهترین گزینه سفر ،رفتن با ماشین به بندر خمیر و بعد با یک قایق موتوری روی موج ها ی آروم دریا و رسیدن به شهر لافت!
لافت شهری با رنگ و بوی خاک وآبی دریا،ساحل مثل حیاط خونه به زندگی مردم نزدیک و جزیی از وجود همه ست.
لنج های چوبی با رنگ قهوی و نوار دوزیهای آبی آروم لم دادن به اسکله و مثل پیرمردهای با تجربه چشمشون به ساحل و جزو مد دریاست؛که کی دوباره قسمت بشه و برند به دریاوسیراب بشند از گشت و گذار و جونیاشون رو یاد کنند!
خونه های گاه گلی با درهای چوبی و کنده کاری شده و بادگیرهای ساده شون نشونی از زن های صبور و ساده شهری رو میده که اگر نباشند خونه ای ساخته نمی شه و زندگی برپا.
ادم حیرون می مونه از راز تناسب گربه های شهر با سگ هاش،انگار نه انگار که ذات طبیعت اون هارو دشمن هم افریده،با سیاست خاصی بی دغدغه قانون طبیعت رونقض کرده و روزگار می گذرونند.
چاه های طلا که به تعداد روزهای ساله ،خشک وبی رمق تشنه قطره ای آب دهناشون باز باز مونده وقلبشون خالی خالی از خنک های آب.
مردها کنار ساحل مشغول کار و هیاهو و زن ها گرم خونه های گلی توی خنک های باد پر چادرشون مست کننان میرقصه و نگاهشون به دریا که معنای نگاهشون سالم برمی گرده یا نه..
از سر سبزی زمین بجز چندتا کرت و کنار چیزی به چشم نمی خوره ولی دریا با درخت های حراش رو زمین رو سرخ کرده و اب دریا رو با سبزی درخت های حراش کامل کرده.
خنکای باد و بوی دریا و ماهی کباب ونون برشته توی دم دمای غروب تموم غم دنیا رو ازت میگیره و امید به روزهای پربرکت مثل جزو مد دریا توی نگاهت هی میاد و هی گم میشه و تو ادم جنوبی به دنبال حوای گم شده ات محو زیبای شهرت روزگار میگذرونی،آروم و بی صدا و صبور!
سلام
خیلی زیبا نو شتی واقعاْ لذت بردم
وای کاش می شد یه دفعه می اومدم اونجا!!
البته تا بندرعباس اومدم. ولی متاسفانه لافت نیومدم.
راستی یه سری هم به کلبه حقیر ما بزن خوشحال میشیم.
با آرزوی موفقیتت.
معلومه اهل حال و اهل دلی
همینطوره که میگی
به ما هم سر بزن
به به سلام وبلاگ خوبیه اولین باره سر میزنم به الی خانوم هم سلام برسون